وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...
هوای دلت که ابری شد باران چشمانم معنا گرفت
بدون چتر خواهم امد تا زیر نفسهایت قدم بگذارم و له کنم زیر پا برگهای زرد دلت را رفیق
صاحب اثر:نیرمی
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
ایـن مـرتبـه با همـت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
" شیخ بهایی"